image-20250917103234-1.jpeg

هویت ملی، مثل یک گنجینه باارزش، نسل به نسل منتقل می‌شود و مادران، کلیدداران اصلی این گنجینه هستند. اما در دنیای امروز، که سرعت تغییرات سرسام‌آور است، آیا این کلید در دستان مادران ایرانی همچنان محکم است؟ در این یادداشت به بررسی این موضوع پرداخته می شود؛ که چرا با وجود تقدیس این نقش در کلام، ساختارهای حمایتی در عمل نتوانسته‌اند پاسخی درخور به نیازهای مادران امروز بدهند و به حفظ هویت ملی کمک کنند.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ این روزها زیاد درباره نقش مادر در انتقال هویت ملی صحبت می‌شود، اما واقعیت این است که این حرف‌ها چقدر در عمل به کار می‌آیند؟ درمنویات رهبر انقلاب ، بر اهمیت مادران به عنوان "مایه انتقال عناصر هویت و شخصیت ملی" تأکید شده؛ این جمله زیبا، سوالات مهمی را در ذهن ما به وجود می‌آورد: آیا در جامعه ایران، قوانین و نهادها واقعاً از مادران به اندازه شعارها حمایت می‌کنند؟ یا این نقش مقدس در عمل با موانع جدی روبه‌روست؟

شکاف میان آرمان و واقعیت

در ادیان و فرهنگ ما، نقش مادری همیشه محترم شمرده شده، اما به نظر می‌رسد این احترام در عمل به برنامه‌ریزی‌های جدی تبدیل نشده است. دولت‌ها اغلب نقش مادری را به صورت نمادین می‌پذیرند، اما سیاست‌هایشان در زمینه‌هایی مثل اشتغال، آموزش و حمایت‌های اجتماعی، این نقش را نادیده می‌گیرند. به عنوان مثال، یک زن شاغل مجبور است در ساعات کاری ثابت و غیر منعطف کار کند، بدون اینکه شرایط مادری‌اش در نظر گرفته شود. همین باعث می‌شود بسیاری از زنان احساس کنند باید بین شغل و مادری یکی را انتخاب کنند و این یک انتخاب سخت و دردناک است.

دوگانگی زن ایرانی: مادری یا رشد فردی؟

یکی از بزرگترین چالش‌های نسل جوان، این است که حس می‌کنند باید بین مادری و پیشرفت فردی‌شان یکی را برگزینند. بسیاری از دختران جوان، حتی با اعتقادات مذهبی، به خاطر ترس از دست دادن فرصت‌های تحصیلی و شغلی، از پذیرش نقش مادری هراس دارند. این مشکل به خاطر نبود الگوهای موفق است؛ ما به زنان موفقی نیاز داریم که توانسته‌اند هر دو نقش را همزمان به خوبی ایفا کنند. متاسفانه، سیستم‌های آموزشی و اقتصادی ما هنوز راه‌حل‌های جامعی برای این دوگانگی ارائه نداده‌اند.

تجربه دفاع مقدس و سردرگمی امروز

دوران دفاع مقدس نمونه‌ای درخشان از زمانی بود که مادران با آگاهی کامل، نقش خود را در انتقال ارزش‌های انقلابی و دینی ایفا کردند. آنها قهرمانان گمنامی بودند که فرزندانی شجاع و با ایمان تربیت کردند. اما پس از جنگ، انگار برنامه مدونی برای ادامه این راه وجود نداشت. آمارها هم این سردرگمی را نشان می‌دهند: با وجود اینکه بیش از ۶۰ درصد ورودی‌های دانشگاه‌ها زن هستند، اما سهم آنها در اشتغال رسمی تنها ۱۹ درصد است. این شکاف عمیق، نشان می‌دهد سرمایه‌گذاری آموزشی ما به بهره‌وری اجتماعی و اقتصادی منجر نشده است.

رسانه: تهدید یا فرصت؟

در عصر حاضر که هر روز با هزاران پیام رسانه‌ای بمباران می‌شویم، رسانه‌ها می‌توانند هم عامل تخریب هویت و هم ابزار تقویت آن باشند. رسانه‌های غربی با تأکید بر فردگرایی و مصرف‌گرایی، ارزش‌های ملی و دینی ما را هدف قرار داده‌اند. برای مقابله با این تهدید، جامعه ما به جای انزوا، نیازمند سواد رسانه‌ای و تربیت انسان‌هایی هوشمند است که بتوانند تحلیل کنند و ارزش‌های خود را حفظ کنند. رسانه‌های داخلی نیز باید الگوهای موفقی از زنان ایرانی را نشان دهند که هم مادران خوبی هستند و هم در جامعه فعال‌اند.

از شعار تا عمل

نقش مادر در انتقال هویت ملی یک واقعیت غیرقابل انکار است، اما برای اینکه این نقش به یک فرآیند آگاهانه و نتیجه‌محور تبدیل شود، نیازمند عزم جدی در سطح حاکمیت هستیم. این کار فقط با شعار و حرف انجام نمی‌شود؛ باید قوانین کار و آموزش را اصلاح کنیم، از مادران حمایت‌های اجتماعی واقعی داشته باشیم، الگوهای موفق را به جامعه معرفی کنیم و سواد رسانه‌ای را بالا ببریم. در غیر این صورت، خطر کاهش تدریجی نقش مادران در انتقال هویت ملی، آینده کشورمان را تهدید خواهد کرد./ برگرفته از نوشته های دکتر زهرا عباس پور

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =

آخرین‌ها